خانواده کپورماهیان بزرگترین خانواده ماهیان آب شیرین بوده که در آبهای داخلی بیشتر کشورهای دنیا پراکنش دارد. بیشتر ماهیگیران حداقل چند گونه از این خانواده را صید کردهاند و با آنها آشنا هستند. در این مطلب به معرفی مختصر بخشی از این خانواده میپردازیم.
خانواده کپورماهیان (Cyprinidae) بزرگترین خانواده از راسته کپورماهی شکلان (Cypriniformes) است که بیش از ۳۰۰۰ گونه ماهی از آن در دنیا وجود دارد و دستکم ۱۲۵ گونه از آن در ایران شناسایی شده است.
ویژگیهای شاخص این خانواده: دارای یک باله پشتی، فاقد دندان فکی ولی دارای ۱ تا ۳ ردیف دندان حلقی.
کپور معمولی (Common Carp)
شاید آشناترین گونه این خانواده در بین ماهیگیران (مخصوصا ورزشی)، ماهی کپور باشد. فرم پرورشی آن تقریبا به تمام آبهای شیرین کشور معرفی شده است. دارای بدنی زردرنگ، باله پشتی بلند و دو جفت سبیلک است.
فرم دریایی آن که بدنی کشیدهتر دارد و در دریای خزر (کاسپین) زیست کرده و برای تولیدمثل به رودخانهها مهاجرت میکند. تولیدمثل آنها معمولا در ماههای فروردین تا خرداد رخ میدهد. کپورها سبد غذایی متنوعی دارند ولی خوراک اصلی آنها سختپوستان، کرمها، نرمتنان، گیاهان، حشرات آبزی و گاهی ماهیان کوچک است.
کاراس، کپورچه (Prussian carp, Goldfish)
گونه غیربومی که از نظر ظاهری و رفتاری به کپور معمولی شباهت زیادی دارد و به بیشتر آبهای داخلی راه یافته است. رنگ بدن متمایل به نقرهای است و معمولا وزنی بیش از ۱٫۵ کیلوگرم پیدا نمیکند. برخلاف کپور معمولی سبیلک ندارد. قابلیت تکثیر بسیار بالایی دارد، از اینرو به عنوان یک گونه مهاجم شناخته میشود. گوشت آن استخوانهای زیادی دارد بنابراین خواهان زیادی ندارد.
کپور سرگُنده، بیگهِد (Bighead)
بدنی فشرده از طرفین و به رنگ نقرهای با نقاط سیاه پراکنده دارد. سر بزرگی دارد و چشمها پایینتر از دهان قرار گرفتهاند. آبهای گرم و آرام را ترجیح میدهد و از زئوپلانکتونها تغذیه میکند. دهان این ماهی همانند یک صافی زئوپلانکتونها را از آب جدا میکند. گونهای غیربومی در ایران است که به اغلب حوضهها جهت پرورش معرفی شده است.
کپور نقرهای، فیتوفاگ (Silver carp)
شبیه کپور سرگنده است ولی رنگ نقرهای و روشنتری دارد. زیستگاه اصلی آن رودخانه آمور و سایر مناطق کشور چین است. چون از فیتوپلانتکونها تغذیه میکند، صید آن با قلاب و طعمه چالش برانگیز است.
آمور، کپور علفخوار (Amur, Grass carp)
این ماهی در سال ۱۳۴۳ وارد ایران شد و به عنوان ماهی پرورشی گرمآبی به بسیاری از منابع آبی کشور معرفی شده است. زیستگاه اصلی آن همانند ماهی فیتوفاگ و بیگهد، شرق آسیا (مخصوصا حوضه رود آمور) میباشد. دارای بدنی کشیده و استوانهای شکل است و سبیلک ندارد. سر نسبتا تختی دارد و چشمها تقریبا همتراز دهان قرار دارند. این ماهی گیاهخوار است ولی گاهی نیز از دیگر منابع غذایی تغذیه میکند. هوش و زیرکی ماهی آمور در بین ماهیگیران زبانزد است.
لایماهی، کپور هشترخان (Tench)
در آبهای استانهای شمالی یافت میشوند ولی جمعیت آنها به شدت کاهش یافته است. رنگ بدن سبز زیتونی متمایل به قهوهای و رنگ چشمان قرمز است. پولکهای بسیار ریز، بدنی لغزنده و یک جفت سبیلک دارد. تقریبا همه چیزخوار است.
ماهی سفید خزری (Southern Caspian kutum)
از گونههای مهاجر دریای خزر است که دو فرم مهاجر بهاره و پاییزه دارد و تخمریزی معمولا در اسفند تا خرداد در رودخانهها انجام میشود. پولکهای نقرهای و نسبتا سختی دارند. در ماهیان نر برجستگیهای جنسی بر روی سر، پوزه و پولکهای کناری مشاهده میشود. بیشتر از صدفها، سختپوستان و کرمها تغذیه میکنند. برای صید آنها معمولا از طعمه صدف و رُش استفاده میشود.
ماهی سفید رودخانهای، عروسماهی (European chub)
در گویشهای محلی به آن دهانگشاد یا دهانچاک نیز میگویند. رنگ بدن نقرهای مایل به زرد تیره دارد و پولکها نسبتا بزرگ هستند. رنگ بالههای سینهای، شکمی و مخرجی متمایل به قرمز و صورتی است. ممکن است با ماهی آمور اشتباه گرفته شود ولی دهانی نازکتر، پهنتر و متمایل به بالا و همچنین بدنی نسبتا فشرده از طرفین دارد. لب زیرین آن دارای شکاف میانی است. سبیلک نیز ندارد. معمولا در قسمتهای میانی و بالایی رودها زندگی میکنند. ماهی نسبتا مهاجمی است و از لارو حشرات، سختپوستان، نرمتنان و ماهیان کوچکتر تغذیه میکند. در حوضههای خزر (ارس تا اترک)، دجله (مارون، کارون، خرسان، کشگان، دز، کرخه، سیمره و گاماسیاب)، نمک (قمرود، کرج، قرهچای و شور)، ارومیه (تلخهرود و زرینهرود) و اصفهان زیست میکند.
سیاهکولی (Caspian Vimba)
از گونههای مهاجر دریای خزر است که معمولا در اسفند و فرورین به منظور تخمریزی وارد آب شیرین رودخانهها میشوند. بدنی نقرهای رنگ و پشتی تیره دارد ولی هنگام تولیدمثل تیرهتر شده و رنگ بالهها قرمز میشود. پوزهای کوچک بر روی لب بالایی دارد. بیشتر از حشرات آبزی، سختپوستان و کرمها تغذیه میکنند. گوشتی لذیذی دارد و ماهیگیران زیادی در شمال کشور به دنبال صید آن میروند.
شاهکولی، اسلک (Bleak, Caspian shemaya)
رنگ نقرهای براق دارد و پشت آن متمایل به سبز زیتونی است. مانند سیاهکولی از اواخر اسفند تا خرداد برای تخمریزی به رودخانههای منتهی به دریای خزر مهاجرت میکند. معمولا در جریان بیشتر و عمق کمتری نسبت به سیاهکولی شنا میکند. خوراک آن بیشتر از جلبکها و سختپوستان است.
کُلمه، تلاجی (Caspian Roach)
دو فرم ساکن و مهاجر دارد. از نظر ظاهری شبیه سیاهکولی است ولی فلسهای ضعیفتری نسبت به آن دارد. در سراسر حوضه خزر پراکنده شده است. از موجودات کفزی، سختپوستان، گیاهان و نرمتنان تغذیه میکند.
تیزهکولی، کولی مرداب (Common sawbelly, knifefish, sharpbelly)
بدنی کشیده و فشرده از طرفین دارد. پشت آن تخت و تیره است و پهلوها رنگ نقرهای دارند. خط جانبی با شیب زیاد از پشتِ سر به سمت ناحیه شکمی کشیده میشود. چشمان درشت و دهانی متمایل به بالا دارد. اغلب در سطح آب حرکت میکنند. این گونه غیربومی بوده و در حوضههای زیادی دیده شده است.
سیم (Bream)
بدن نقرهایرنگ، پهن و از پهلوها بسیار فشرده است. در بخشهای پاییندست رودها و تالابها با گیاهان آبزی زندگی میکند. ماهیان بالغ بیشتر از بیمهرهگان تغذیه میکنند. بیشترین جمعیت آنها در تالاب انزلی دیده شده است ولی به حوضه ارومیه و برخی سدها نیز معرفی شده است.
سیمپرک، تبزا (Silver or White or Flat bream)
ماهی کوچک نقرهایرنگ که پشتی تیره دارد. دهان کوچک و چشمان درشت است. در بخشهای آرام رود و تالابها با پوشش گیاهی مناسب زیست میکند. این گونه در حوضه خزر فراوان بوده و تقریبا همه چیزخوار است.
سرخباله، سرخپر (Rudd)
به کولیها شباهت دارد و در حوضه خزر پراکنده شده است. آبهای شیرین و آرام را ترجیح میدهد و معمولا به شکل گروهی زندگی میکند. نوک بالههای شکمی، مخرجی و دمی در فصل تولیدمثل قرمز روشن میشود.
ماهی مخرج لولهای (Bitterling)
ماهی کوچکی که در آبهای شیرین حوضه خزر وجود دارد ولی جمعیت فراوانی ندارد. رنگ نرها در هنگام تولیدمثل به صورت براق و رنگینکمانی میشود. در مادهها لوله تخمگذاری درازی در نزدیکی مخرج تناسلی ظاهر میشود. تخمریزی آنها فقط بر روی آبشش صدفهای دوکفهای انجام میشود. تغذیه آنها معمولا از حشرات و گیاهان آبزی است.
آمورنما، آمورچه، پاروا (Topmouth gudgeon, False rasbora)
شبیه یک آمور خیلی کوچک است که هلال تیرهرنگی در قسمت عقبی پولکهای آن (به ویژه در ماهیان بالغ) وجود دارد. معمولا یک نوار تیره از ابتدا تا انتهای بدن وجود دارد. گونه غیربومی که ناخواسته در حوضههای مختلف ایران (خزر، ارس، دجله و …) منتقل شده است. ماهی مقاومی است که تغییرات دمایی شدید و کمبود اکسیژن را تاب میآورد.
تیغهماهی (Razorfish, Sabre carp)
بدن این ماهی کشیده و از طرفین کاملا فشرده است و خط جانبی آن حالت زیگزاگی دارد. فرم دهان آن فوقانی است و معمولا از حشرات سطح آب و ماهیان کوچکتر تغذیه میکند. دو نمونه مهاجر و ساکن دارد که در رودخانهها و آب لبشور تخمریزی میکنند. جمعیت کمی دارد که غالبا در تالاب انزلی و سفیدرود دیده شده است.
بخشی از اطلاعات و تصاویر از منابع معرفی شده در مقدمهای بر ماهیشناسی و دیگر منابع خارجی قابل دسترس میباشد.